در راستای تشخیص مامان شدن! و اعمال ماه اول...
دیشب مامان منیر (مامان بابایی) اومده بودن خونمون.من همش تو چشمای مامان منیر زل زده بودم...با خودم می گفتم اگه شمای خوشگل تو دلم باشی، ایشون از حالت چشمام شاید بفهمند..آخه ایشون یه وقتایی یه تشخیص هایی میدن.ولی انگار هنوز زود بود! آخه هیچی نگفتن و فقط حرفهای معمولی رد و بدل شد..
خیلی خنده داره..
یادمه قبل از اینکه بی بی مثبت کمرنگ شه، یه روز انقد مستاصل شده بودم که بفهمم تو هستی یانه، که نزدیک بود برم خونه مامان منیر و ازشون بپرسم به نظرتون من باردارم یا نه؟؟؟
نمیدونی چقدر سخته انتظار...
انتظار و بلا تکلیفی...
راستی امروز بی بی چکم پر رنگ تر شد...
خدایا شکرت!
خودت دادی
خودتم مراقب نی نیم باش!!!
از امروز اعمالم رو شروع کردم.
از همون کتاب ریحانه بهشتی. بعد از نماز صبح تعقیباتش رو خوندم، دعای عهد، آیة الکرسی، دعای نور، ناد علی، دعای فرج، دعای ناد علی و هر چی تو تقویم اهل بیت سال 93 بود. خیلی خوب و کامله...
بعدشم قبل صبحونه سیب شیرین خوردم..ایشالا ظهر سوره های یس و واقعه و انبیاء رو می خونم..شب هم ذکرها رو میگم..
حسابی ملکوتی شدم
میخوام شما هم ملکوتی شی!
بابایی بدجوری شک کرده. ولی من بهش نمیگم تا ایشالا شنبه شب، شب ولادت امام حسن عسگری(ع) بهش یه عیدی توپ بدم!!!صبحش آزمایش میدم و ایشالا اگه واقعا مثبت بود، بهش میگم.