زیباترین هدیه خدا

روز موعود!

امروز شنبه است و میخوام برم آزمایش خون بدم تا بارداریم تایید نهایی بشه...این چند روزه بی بی چکم پر رنگ و پر رنگ تر می شد و من به وجود شمای ناز امیدوارتر... وای خدا...بالاخره شنبه شد..چقدر برای امروز نقشه کشیدم! میخوام یه شام توپ درست کنم و قبل شام به بابایی یه عیدی قشنگ بدم! آخه امروز ولادت پدر امام زمان مونه..... می دونی...یه کفش فینگیلی نارنجی خوشگل خریدم و گذاشتم توی جعبه.. میخوام جواب آزمایش رو هم بذارم زیرش تا بابایی یهو غافلگیر شه..! به کفشه یه کارت زدم و روش نوشتم: سلام بابایی! من اومدم! مواظب مامانی باش...! واااااااای! عکس العملش حتما دیدنیه! میخوام فیلم بگیرم و وقتی شما بزرگ شدی نشونت بدم عزیز دلم!!! ...
19 بهمن 1392

در راستای تشخیص مامان شدن! و اعمال ماه اول...

دیشب مامان منیر (مامان بابایی) اومده بودن خونمون.من همش تو چشمای مامان منیر زل زده بودم...با خودم می گفتم اگه شمای خوشگل تو دلم باشی، ایشون از حالت چشمام شاید بفهمند..آخه ایشون یه وقتایی یه تشخیص هایی میدن. ولی انگار هنوز زود بود! آخه هیچی نگفتن و فقط حرفهای معمولی رد و بدل شد.. خیلی خنده داره.. یادمه قبل از اینکه بی بی مثبت کمرنگ شه، یه روز انقد مستاصل شده بودم که بفهمم تو هستی یانه، که نزدیک بود برم خونه مامان منیر و ازشون بپرسم به نظرتون من باردارم یا نه؟؟؟ نمیدونی چقدر سخته انتظار... انتظار و بلا تکلیفی... راستی امروز بی بی چکم پر رنگ تر شد... خدایا شکرت! خودت دادی خودتم مراقب نی نیم باش!!! ...
15 بهمن 1392

خدایا! یعنی منم مامان شدم؟

امروز بی بی چکم خط دومش کمرنگ شد...دوستای نی نی سایتیم میگن مبارکه! یعنی منم لیاقت مادر شدن رو پیدا کردم؟؟؟؟؟ خدایا شکرت! چه زود ما رو به خواسته مون رسوندی.... ممنونم ازت.... هنوز باورم نمیشه که قراره میزبان یه مهمون کوچولو باشم...     زیباترین هدیه خدا! خوش اومدی ......   ...
14 بهمن 1392

آغازی دیگر!

سلام عزیزم امروز تصمیم گرفتم برای شما که قراره یه روز خدای مهربون اجازه بده بیای پیشم، یه وبلاگ درست کنم. تا از لحظه لحظه های انتظار اومدنت بنویسم و بنویسم و بنویسم.... ...
12 بهمن 1392